ادبیات داستانی در خراسان فاقد گردش نخبگانی، ناشران به نوقلمان بها نمی دهند
به گزارش وبلاگ ارم گفتگو در خراسان رضوی، در اغلب موارد ناشران، کتابفروشان و حتی خوانندگان از روبروه با کتاب اولی ها هراس دارند. ناشر نمی داند کتاب، با چه بازخوردی از سمت مخاطب رو به رو خواهد شد و چاپ آن از جنبه اقتصاد نشر عقلانی است یا خیر. کتابفروش هم نمی داند این کتاب ناشناس با استقبال مخاطبان رو به رو خواهد شد یا خیر. خوانندگان هم در خرید کتابی که نویسنده آن ناشناس است، با تردید روبرو هستند.
همه اینها باعث می گردد که نویسندگان نوقلم با جهت دشواری روبه رو باشند. این دشواری برای یک نویسنده تازه کار بسیار فرسایشی است اما فاطمه کنعانی جوان خوش ذوق دهه هفتادی، از نوقلمان داستان نویس مشهد که چند سالی است پا به عرصه نویسندگی گذاشته است، توانسته کتاب هایی را هم چاپ کند و حالا هم چند کتاب در دست ناشران برای چاپ دارد. با او که چند سالی را هم در خبرگزاری ها و نشریات معتبر استانی قلم زده، درباره آثارش به گفت وگو نشستیم.
از خودتان بگویید. کی تصمیم گرفتید در عرصه ادبیات داستانی قلم بزنید؟
متولد 72 از مشهد، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه فردوسی هستم و حدود 5 سال پیش به صورت حرفه ای کار نویسندگی را شروع کردم. ابتدا در وبلاگ ارم گفتگو و سپس در ضمیمه فرهنگی روزنامه خراسان و روزنامه قدس قلم زدم. در ادامه بحث نویسندگی و داستان نویسی را نزد استاد سعید تشکری در جبهه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی شروع کردم.
چرا وارد این عرصه شدید؟ انگیزه تان برای انجام کار نویسندگی چه بود؟
دغدغه ها و مسائل فرهنگی من از سنین نوجوانی و آشنایی با مجمع جوانان شهید چمران شروع شد، بعد از آن دغدغه های زیادی نسبت به مسائل دفاع مقدس داشتم و این ماجرا باعث شد در این حوزه قلم بزنم، این انگیزه باعث شد با بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس در حوزه نویسندگی در بحث تاریخ شفاهی وارد همکاری بشوم.
از آثارتان بگویید.
زنبق های تکریت اولین اثر مستقل من بود که توسط بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس، سال گذشته به چاپ رسید (تاریخ شفاهی از زندگی آزاده های اردوگاه تکریت است که در کربلای 4 اسیر شده اند) مصاحبه و نگارش این کار حدود یک سال طول کشید. دومین اثرم مجموعه خواهرانه روایت های خواهرانه از سه خواهر شهید به نام های شهیدحسین محرابی، شهیدجواد دنیای و شهید حیدری است، تدوین و نگارش این کار را انجام دادم، مصاحبه ها به صورت خاطرات مینیمال در قالب یک جلد کتاب چاپ شده است. البته در در حین آموزش های نویسندگی هم زمان، مشغول تهیه یک رمان جمعی با موضوع قیام گوهرشاد شدم که هنوز به چاپ نرسیده است و در کتاب به صرف عصرانه که مجموعه داستانی هایی با موضوع زیارت است، داستانی از من منتشر شد.
در کنار نویسندگی به چه فعالیتی مشغول هستید؟
آنچه در حوزه ادبیات برایم حائز اهمیت است، مسئله تدریس نویسندگی و داستان نویسی است که این فعالیت را از حدود سه سال پیش شروع کردم و چهار دوره آموزش داستان نویسی را در دانشگاه فردوسی مشهد، فرهنگسرای انتظار و کتاب تریای ستاره ها در مشهد برگزار کردم. برای فعالیت تدریس داستان نویسی دینی اصالت و اهمیتی جدا از بحث داستان نویسی قائل هستم چون احتیاج است به آموزش این امر مهم، به طور جدی پرداخته گردد. دومین دغدغه من درعرصه ادبی تشکیل یک حلقه ادبی بوده است که در این حلقه ها همخوانی آثار ادبی انجام می گردد. در تشکیل حلقه های ادبی با جمعی از افرادی که که در این کارگاه ها حضورداشتند و دغدغه مند این حوزه بودند به جمع کوچکی رسیدیم، حدود 20 جلد کتاب را طی دوسال گذشته همخوانی کردیم و به موفقیت هایی رسیدیم.
به نظرتان تشکیل این حلقه های ادبی چه آثار مثبتی می تواند برای نویسندگان تازه کار داشته باشد؟
در این حلقه ها تمرین می کنیم که چگونه یک کتاب در حوزه ادبیات را نقد و تحلیل کنیم. این جلسات یک فرآیند هم افزایی دارد و باعث می گردد تا سطح سواد ادبی مخاطب افزایش پیدا کند.
چه چشم اندازی را برای آینده خود در نظر گرفته اید؟
برخی دغدغه های من مربوط به رشته تحصیلی ام است، به دنبال این هستم که داستان نویسی فلسفی را شروع کنم و سعی دارم داستان هایی را که در حوزه فلسفه نوشته شده اند، مورد پژوهش قرار بدهم تا بتوانیم تلفیق ادبیات و فلسفه را در فلسفه اسلامی داشته باشیم و هم شاهد آثاری باشیم که معرف مکاتب فکری دنیا اسلام و شرق هستند.
در مورد شرایط نشر استان هم نظرتان را بگوئید؟
در حوزه نشر و انتشارات گلایه مندم در دو کتابی که به چاپ رسیدند (زنبق های تکریت و خواهرانه) طی یک جلسه رونمایی شد و دیگر پس از آن به مرحله نشر عمومی نرسید حتی به تعدادی نبود که به آزاده ای که از آن مصاحبه گرفتم ارائه دهم. بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس هم علت نسخه های محدود را کمبود بودجه عنوان می نمایند اما جای سوال است وقتی کمبود بودجه دارند چرا قراردادی را تنظیم می نمایند و وقت نویسنده را می گیرند؟ نویسنده ها یا باید به صورت سفارشی و یا اینکه اگر ایده ای دارند با ناشر در میان بگذارند. با توجه به بازارنشر و گرانی کاغذ برای ناشران ریسک است که به نویسندگان تازه کار و جوان اعتماد نمایند و معمولا به سراغ نویسندگان مشهورتر می فرایند. فکر می کنم شرایط حمایت ناشران از نویسندگان جوان در تهران بهتر از مشهد است، انتشاراتی مثل شهرستان ادب از نویسندگان جوان حمایت می نمایند ولی در مشهد نشری که به نویسندگان تازه کار اعتماد نمایند وجود ندارد.
شما هم سفارشی کار می کنید؟ به نظرتان این کار چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟
در حال حاضر ناشران فقط در عرصه سفارشی نویسی ورود پیدا می نمایند که بتوانند امرار معاشی داشته باشند من هنوز نتوانستم حمایتی از ناشری بگیرم که ایده های خودم را پرورش دهم و در حال حاضر در حال نوشتن سفارش ها هستم، طبعا سفارش نویسی نویسنده را بعد از مدتی از حالت عادی و آرمانی خودش دور می نماید و تبدیل به نویسنده کارمندی می نماید که به نظرم اگر نویسنده کارمندی باشد برای جامعه فاجعه است، چون نویسنده مثل دانشجو موذن جامعه است و اگر به خواب غفلت کارمندی فرو برود و مشغول سفارشی نویسی بگردد کسی نیست که به جامعه تلنگر بزند.
شرایط ادبیات داستانی در خراسان به چه صورت است؟
ادبیات خراسان به عظیمانی در حوزه شعر و ادبیات داستانی تکیه زده و خیلی از نویسندگان خراسانی ترجیح می دهند با ناشران تهرانی کار نمایند و این جای سوال است که در حوزه نشر مشهد چه اتفاقی افتاده است که نویسنده ترجیح می دهد خارج از مشهد کتابش را منتشر کند. معمولا فضاهای ورک شاپ و محفل های ادبی توسط ناشران انجام می گردد تا از این طریق نویسنده تربیت گردد و در پی آن آثاری در حوزه ادبیات خراسان خلق گردد، این محافل اگر حالت خصوصی داشته باشند چاپ کتاب خیلی سخت انجام می گردد و به جز تامین محتوا نمی توانند در حوزه اقتصادی نتیجه ای داشته باشند، قاعدتا آثار نویسندگان تازه کار به جایی نمی رسد ناشران به افراد خاص و شناخته شده خود را محدود کردند متاسفانه گردش نخبگانی در نشرها و ارگان های دولتی وجود ندارد و فرد گرایی در حوزه ادبیات داستانی خراسان به چشم می خورد. به امید روزی که با وجود شاعران و نویسندگان عظیم در خطه خراسان نهادهای مسئول از نویسندگان نوظهور حمایت نمایند تا آنها هم بتوانند ایده های خلاقانه خود را به منصه ظهور برسانند.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران