آیا آژانس ناقوس مرگ را به صدا درمی آورد؟
به گزارش وبلاگ ارم گفتگو، اردوان امیراصلانی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام که در جولای سال 2015 در وین امضا شد و اهداف آن در رابطه با ایران درخور ستایش است به طور بالقوه از بند هایی که نقطه ضعف محسوب می شوند مستثنا نیست. یکی از آن ها مربوط می گردد به تحریم سلاح های معمولی به مدت 5 سال که به ایران تحمیل شده و در اکتبر آینده منقضی می گردد. چندین ماه است که ایالات متحده تمایل خود را برای تمدید این تحریم به خصوص با استفاده از سازوکار پیش بینی شده در توافق وین در راستای حل اختلاف معروف به سازوکار ماشه آشکار نموده است.
سازوکار ماشه بدین معناست که اگر یکی از طرفین برجام به این نتیجه برسد که طرف دیگر به تعهدات مذکور در توافقنامه پایبند نیست می تواند مساله را به کمیسیون مشترک برجام ارجاع دهد مگر در مواردی که شورای امنیت سازمان ملل تصمیم دیگری اتخاذ کند که باتوجه به اختیار وتو ایالات متحده امری غیرممکن به نظر می رسد. چنین روشی به طور اتوماتیک تمام قطعنامه ها و تحریم های موجود علیه تهران را به قبل از سال 2015 بازمی گرداند.
اگرچه ایران هر 6 ماه بخشی از تعهدات خود را متوقف می نماید و از زمان خروج یکجانبه امریکا از برجام غنی سازی هسته ای را ازسر گرفته است، اما باتوجه به اینکه ایالات متحده از ماه مه 2018 تصمیم گرفت که دیگر عضوی از توافقنامه وین نباشد، اهداف دولت ترامپ از لحاظ حقوقی غیرواقعی به نظر می رسند. در شروع ماه ژوئن، مجید تخت روانچی، نماینده دایم ایران در سازمان ملل به طور خاص گفت که درخواست امریکا برای تمدید تحریم علیه ایران از لحاظ حقوق بین الملل هیچ گونه وجهه قانونی ندارد. در واقع ایالات متحده با خروج از توافق وین دو سال پیش، خود را به طور داوطلبانه از حق درخواست بازگشت مجدد تحریم ها علیه ایران محروم نموده است.
موضع گیری اروپا با سخنان وزرای خارجه کشور های فرانسه، آلمان و انگلیس در روز آدینه گذشته در برلین دربرگیرنده همین مفهوم است. چنین تصمیمی برای تکمیل آنچه از توافق هسته ای باقی مانده خطرناک خواهد بود. اروپایی ها برای بقای برجام کوشش می نمایند و هرگونه کوشش یک جانبه برای استفاده از سازوکار ماشه و بازگرداندن تحریم ها عواقب جدی برای شورای امنیت سازمان ملل متحد دربر خواهد داشت. با این حال، وزرای خارجه کشور های فوق با موضع امریکا در خصوص برطرف تحریم سلاح های معمولی همسو هستند و بر این باورند که خاتمه یافتن محدودیت های قطعنامه 2231 می تواند پیامد های اساسی برای امنیت و ثبات منطقه دربر داشته باشد. واقعیت این است که برجام به طور مشهود در حال از هم پاشیدن است، خصوصا اینکه وجود آن بیش از همه مشروط بر بازرسی های آژانس بین المللی انرژی هسته ای در ایران است که ادعا می شود جمهوری اسلامی از آن امتناع می ورزد.
دو گزارش تهیه شده توسط آژانس در اوایل ماه ژوئن حاکی از آن است که بیش از یک سال است درخواست ارایه توضیحات در خصوص مواد هسته ای و فعالیت های اوایل دهه 2000 که توسط تهران اظهار نشده موفقیت آمیز نبوده است. همچنین درخواست دسترسی به دو سایت که از نظر آژانس مشکوک به نظر می رسند از ماه ژانویه هنوز اعطا نشده است. مسلما این فعالیت ها ادعایی قدیمی است و هیچ مدرکی مبنی بر ادامه آن وجود ندارد.
اما امتناع مداوم از سوی تهران به طور طبیعی سوءظن هایی را برای ایجاد کدورت برمی انگیزد که می تواند به راحتی منجر به اتهام نقض توافق با آژانس انرژی اتمی شود. آدینه گذشته برای نخستین بار از سال 2012 آژانس با هماهنگی ایالات متحده و اروپایی ها قطعنامه مهمی مبنی بر فراخوانی ایران به همکاری صادر کرد. در حال حاضر این قطعنامه فقط جنبه نمادین دارد، اما می تواند راه را برای ارایه دادخواست به شورای امنیت هموار سازد.
مسلما امریکا از سیاسی کردن این موضوع ابایی ندارد. دولت ترامپ علنا به دنبال استفاده از همه ابزار ها برای ادامه اعمال فشار حداکثر بر ایران است. با این حال، قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی واکنش تند متحدان ایران را در پی داشت. چین هشدار داد که هرگونه تحریم علیه تهران می تواند کوشش برای محدودسازی گسترش هسته ای در خاورمیانه را به خطر بیندازد و نتیجه این قطعنامه به طور قطع خاتمه بخش توافق وین است که دستیابی به آن بسیار سخت است.
از این رو بقای این توافق به طور ناخواسته تبدیل به زمینه دیگری برای تقابل چین و ایالات متحده شده است. مقامات چینی تاکید دارند که امریکا صرفا مسوول این شرایط است. روسیه نیز در این مورد با موضع پکن همسو است و آنان را به بزرگ کردن بیش از حد موضوع متهم می سازد.
اگرچه ایران از حمایت این دو قدرت بزرگ و نظر مساعد آژانس بین المللی انرژی اتمی که همیشه به دنبال راهکار مثبت است برخوردار می باشد، با این وجود دست به بازی خطرناکی زده و به نظر می رسد که باید درس هایی که از اختلافات قبلی خود با آژانس بین المللی انرژی اتمی در اوایل دهه 2000 گرفته را به یاد بیاورد، زمانی که کشور درگیر تحریم های وحشتناک مالی و سیاسی و انزوا در صحنه بین المللی بود به صورتی که عواقب آن هنوز هم امروز احساس می شود و تهران چاره ای جز بازگشت به میز مذاکره برای شکستن بن بست دیپلماتیک نداشت.
در حال حاضر تهدیداتی که از جانب غرب انجام شده و هنوز امکان پاسخگویی به آن به صورت متناسب وجود دارد هیچ کمکی به حفظ آرامش اوضاع عمومی و حتی برجام که تنها مانع برای تشدید بحران در منطقه است، نمی نماید.
حال که کشور از یک سو درگیر مدیریت بیماری همه گیر کووید 19 و از سوی دیگر با مسائل بزرگ مالی روبه رو است، بهتر آن است که اختلافات داخلی بر سر این موضوع کنار گذاشته شود و راهکاری سنجیده و متناسب برای تعامل با جهان و نهاد های بین المللی مربوطه در راستای عزت ملی، منافع کشور و بهبود وضع معیشتی و مالی مردم اتخاذ شود.
منبع: فرارو