مفهوم مدیریت دانش وارداتی است
به گزارش وبلاگ ارم گفتگو ، آیین معرفی و آنالیز کتاب راهبرد دانش و مدیریت دانش با حضور محمدرضا وصفی(مولف)، آمنه راه جو(مولف)، محمد حسن زاده(منتقد) و بهروز رسولی(منتقد) چهارشنبه (دوم تیرماه 1400) در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار گردید.
خلا مدیریت دانش داریم
در ابتدای این آیین محمدرضا وصفی با اشاره به این که مفاهیمی همانند مدیریت دانش وارداتی هستند، بیان نمود: احتیاج داریم فرآیندهایی طی گردد و بومی سازی داشته باشیم و مفاهیم را با توجه به این که چالش برانگیز است با شکل چند وجهیِ نوع رفتارهای سازمانی ایرانیان تعریف کنیم. حدود 60 سال است که در زبان فارسی مفاهیمی ذیل توسعه را ایجاد کردیم؛ یعنی ما منابع فارسی در ارتباط و ذیل مفهوم توسعه داریم که در شش دهه حجم قابل توجهی از منابع به زبان فارسی را برای پژوهشگران فراهم آورده است.
وی اضافه نمود: اما مدیریت دانش از 1990 در غرب تبلور پیدا نموده است بنابراین حتی در غرب هم مدیرت دانش پدیده ای تازه است و راهبرد دانش هم که در پی آن مطرح شد عمرکوتاه تری دارد؛ از همین رو ما تا به امروز در ارتباط با راهبرد دانش و مدیریت دانش مصرف نماینده ادبیات غرب و کشورهای پیشرفته بودیم که در حال فراوری محتوا و ادبیات در این خصوص هستند؛ اما این دلیل نمی گردد که اشاره نکنیم و قدردان استادان انگشت شماری نباشیم که در این زمینه محتوایی را با توجه به فضای داخل کشور عرضه کردند.
او بعلاوه عنوان نمود: آنچه که در قالب کتاب و مقاله منتشر شده است همه برگرفته از آن چیزی است که در کشورهای درحال توسعه فراوری شده است و رخ می دهد؛ بعلاوه باید اشاره نمود که در کشورهای در حال توسعه هم پویایی و دگرگونی در این حوزه بسیار قوی است. به این دلیل که این حوزه با فناوری اطلاعات در تماس است و به همان مقدار ای که این فناوری در حال دگرگونی است مدیریت دانش هم در حال دگرگونی است. اگرچه یک وجهی از مدیریت دانش انسان یا نیروی انسانی است.
وصفی در ادامه نام کرد: در بعضی از حوزه ها همانند سازمان مدیریت برنامه و بودجه و... مدیریت دانش نقش اساسی دارد. فاجعه های انسانی که در حوزه حمل و نقل زمینی داریم بیشتر به دلیل کمبودهایی است که در حوزه مدیریت دانش و حضور مدیریت در این حوزه ها وجود دارد. ما خلا مدیریت دانش داریم و به همین خاطر کوشش کوچکی که در قالب این کتاب رخ داد برای این است که بتواند اندکی از این خلا را جبران کند.
راهبرد دانش و مدیریت دانش، اولین اثر در حوزه راهبرد دانش
محمد حسن زاده در ادامه آیین معرفی و آنالیز کتاب راهبرد دانش و مدیریت دانش با اشاره به نام کتاب اظهار کرد: وقتی نام این اثر را می خوانیم انتظار داریم ارتباط بین دو واژه راهبرد دانش و مدیرت دانش در کتاب برقرار گردد. راهبرد دانش در سه سطح قابل طرح است، نخست راهبردهای فراسازمانی است که بر راهبردهای ملی، ائتلافی و بین المللی ناظر بوده و کوشش می نمایند محدوده جغرافیایی و مرزهای ائتلافی خود را تامین نمایند.
وی در ادامه توضیح داد: مثلا کشور جمهوری اسلامی ایران کوشش می نماید به تازهترین تکنولوژی ها در عرصه های مختلف که بن مایه آن ها دانش فنی است دست پیدا کند که این امر احتیاجمند یک راهبرد است. راهبرد برای ورود به دانش با راهبرد پردازش و اشاعه آن فرق دارد؛ به نظر من مدیریت دانش عبارت است از شناخت، کسب، ممیزی، سازماندهی، اشاعه، توسعه، کاربست و خلق دانش. راهبردهای دانش را هم در این هشت فاکتور قرار می دهم.
او بعلاوه عنوان نمود: دومین سطح راهبرد در سطح سازمانی معنا پیدا می نماید؛ این امر به تعداد سازمانی هایی که می توانیم در ساختارهای مختلف قرار دهیم فرق دارد. سومین سطح آن که به نظر من به همه سطوح تسری پیدا می نماید، همه جمع هایی که درباره آن صحبت کردیم همانند ملت و ائتلاف و سازمان از انسان ها تشکیل شده است. بنابراین راهبرد دانش در سطح فردی معنی پیدا می نماید. این سطح از راهبرد ماهیت و کارکرد دوگانه دارد. یکی این که ما انسان ها برای دستیابی به دانش یا اشاعه آن راهبردهای مختلفی را می پذیریم و از سمت دیگر روی ما برنامه ریزی می گردد که آنچنان باشیم؛ آنجا یک پارادوکس راهبردها وجود دارد.
این منتقد با اشاره به این که انسان ها از یک سو تحت تاثیر راهبردهای القایی به وسیله ائتلاف، ملت و سازمان ها هستند، نام کرد: از سمت دیگر سعی می نمایند راهبردهای خود را داشته باشند. درواقع هرچقدر همگرایی بین راهبردی که به آن ها القا می گردد با راهبردی که خود اتخاذ می نمایند بالا باشد به همان مقدار موفقیت راهبردها در هر سطحی بالاتر خواهد بود.
حسن زاده ضمن بیان این که انتظاری که از کتاب مورد بحث می رود این است که راهبردهای دانش را واکاوی کند، شرح داد: بعلاوه آن ها را در قالب آموزه هایی تدوین کند و بعد ذیل آن ها بگوید چه ارتباطاتی بین آن بدنه اصلی مدیریت دانش وجود دارد. چون مدیریت دانش می تواند از یک سو در کنار راهبردها قرار گیرد و از طرف دیگر می تواند راهبر راهبردهای طراحی شده قرار گیرد. من بر این اساس کتاب را قضاوت کردم.
وی در ادامه اضافه نمود: آنچه که در نام آمده است چندان در محتوا دیده نمی گردد؛ به واقع در داخل کتاب صرفا به راهبرد دانش پرداخته شده است و مفهوم مدیریت دانش کمتر به چشم می خورد. در پرداختن به راهبرد هم اشتباهی رخ داده و در بعضی موارد با دانش راهبردی اشتباه گرفته شده است. به نظر من در چاپ بعدی کتاب می توان تعریفی از راهبرد دانش ارائه کرد و پس از آن به نظریات و مباحث دیگر پرداخته گردد.
او با اشاره به این که تعداد منابع این اثر کم است، نام کرد: منابعی که مورد استفاده قرار گرفته نامتناجس هستند و از افرادی که حتی برداشت آن ها از مدیریت دانش با راهبرد دانش فرق دارد مواردی ذکر شده است اما به نظر باید نویسنده خود نظریات را نقد و تحلیل نموده و آن ها را ذکر می کرد و سپس نظر خود را ذیل آن می آورد تا در نهایت فراوری دانش اتفاق بیفتد و خواننده تکلیف خود را بداند که نویسنده درباره هر مکتب و نظریه چه رویکردی دارد.
محمد حسن زاده در انتها سخنان خود به طراحی جلد کتاب و نبود المانی از راهبرد دانش اشاره نمود و گفت: در این اثر همپوشانی بین موضوعات وجود ندارد اما برای اولین بار در حوزه مدیریت دانش به راهبرد دانش پرداخته شده است و بعلاوه کتابی است که سه نویسنده دارد و کوشش شده در آن از تفصیل گویی و آوردن مطالب اضافی جلوگیری گردد که این ها از نکات مثبت کتاب است هرچند استناددهی ناقص اما دقیق رخ داده است.
موضوع راهبرد دانش و مدیریت دانش نوین است
در بخش دیگری از این نشست بهروز رسولی با اشاره به این که موضوع کتاب جالب است، توضیح داد: به واقع جای این موضوع به ویژه برای همه کسانی که در حوزه مدیریت دانش کار می نمایند و دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی که به نوعی با این مفاهیم آشنا می شوند خالی بود. راهبرد دانش مفهومی بیزینسی است و منعکس نماینده ادغام فرآیندهای مدیریت دانش با مدیریت راهبردی یا همان مدیریت استراتژیک است.
وی اضافه نمود: این اثر با مفاهیم کلی مانند راهبرد مطرح می گردد با ابعاد مفاهیم مختلف پیش می رود و نهایتا هدفش این است که به موضوع راهبرد دانش برسد و بنیادی می سازد تا این مفهوم را واکاوی کند و پایان به بحث هم راستایی می رسد. این اثر به الگوهای راهبردی دانش می پردازد؛ در جایی از این الگو فاصله می گیرد و وارد راهبرد مدیریت دانش می گردد. در واقع به جای این که به موضوع راهبرد دانش بپردازد به موضوع مدیریت دانش پرداخته است و باید توجه داشت این اصطلاحات بایکدیگر متفاوت هستند. بعلاوه کتاب از جهت موضوع نوین است و تا به حال اثری با این نام ندیدم و ممکن است کتاب با نام مدیریت راهبردی دانش داشته باشیم اما راهبرد دانش موضوع تازهی است.
او ضمن بیان این که این اثر خلاصه بوده و محتوای اضافه ای در آن وجود ندارد، اظهار کرد: با توجه به احتیاجهایی که وجود دارد به نظرم راهبرد دانش و مدیریت دانش برای دانشجویان و اساتیدی که در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی، مدیریت و مدیریت دانش مشغول چنین مطالعاتی هستند، مفید است. بعلاوه این کتاب برای مدیران شرکت به ویژه آن هایی که در پی به روزآوری و کارآمدی و بهره درست از نیروها هستند مناسب است. درحقیقت مسائل جامع در این اثر مطرح شده است و می تواند لایه ای از ابهام ها را در این حوزه بردارد.
این منتقد با اشاره به این که استناد به یکسری مطالب در این اثر فراموش شده و باید دوباره آنالیز گردد، تاکید نمود: محتوای کتاب تا صفحه 100 درباره راهبرد دانش است اما بعد از آن درخصوص راهبرد مدیریت دانش نوشته شده است و باید شرحی درباره دلیل این امر ارائه گردد. بعلاوه باید فصلی به مدیرت دانش اختصاص داده می شد کمااینکه نام کتاب هم این امر را ایجاب می نماید.
بهروز رسولی در انتها صحبت های خود گفت: علاوه بر این باید فضایی در مورد راهبرد دانش هم به این اثر اضافه گردد تا به فهم مخاطب از موضوع مطرح شده یاری کند. در فصول مختلف با مفهوم مدیریت دانش و راهبرد دانش آشنا می شویم اما این که شرح درخصوص این دو مفهوم در فصولی جداگانه باشد مناسب تر است.
مخاطب این کتاب، مدیران و دانشجویان
در ادامه نشست معرفی و آنالیز کتاب راهبرد دانش و مدیریت دانش محمدرضا وصفی با بیان این که تاکید ما بر راهبرد دانش بود، شرح داد: از این رو سراغ جزئیات مدیریت دانش نرفتیم به این دلیل که سبب گسترده شدن حجم کتاب می شد و ما را از اهداف خود دور می کرد. مخاطب ما افراد عمومی، مدیران و دانشجویان بودند. بعلاوه این اثر بدون پشتوانه هیچ نهاد و ارگانی فراوری شد و کوشش داشتیم بتوانیم بخشی از خلا موجود در ادبیات این بخش را جبران کنیم.
وی در ادامه توضیح داد: اما در ارتباط با تعارض دیدگاه های موجود در کتاب باید گفت من خود تعمد داشتم که این اتفاق رخ دهد؛ از این باب که بدانیم این حوزه نو است و هنوز به لنگرگاه مطلوب خود در جهان نرسیده و حرف های متعارض فراوان است. این اثر یک hand book کوچک است که در ایران رایج نیست اما در کشورهای درحال توسعه رایج بوده که مطالب تکراری هم در آن دیده می گردد؛ لاکن این hand book می تواند برای بسیاری از خوانندگان که این اثر را دنبال می نمایند راهگشا باشد.
محمدرضا وصفی در انتها سخنان خود به فقدان ویراستار در این اثر اشاره نمود و گفت: راهبرد دانش و مدیریت دانش چند وجه دارد و اگر می خواستم خود ابعادی را بیان کنیم در بعد اجتماعی و فرهنگی آن نام می کردم؛ اما هدف این کتاب این بود که ذیل محتوایی که در زبان فارسی فراوری شد قرار گیرد به همین خاطر ارجاعات زبان های دیگر کمتر است.
راهبرد مدیریت دانش، رهبر فرآیندهای مدیریت دانش
آمنه راه جو هم در این نشست با عنوان نمودن این که فقدان منابع در حوزه مدیریت دانش سبب نگارش کتابی در این حوزه شد، نام کرد: در این راستا با دو مفهوم راهبرد دانش و راهبرد مدیریت دانش روبرو شدیم که بین صاحب نظران درخصوص این دو مفهوم اختلاف نظرهایی وجود داشت؛ بعضی آن دو را یکی می دانستند و عده ای بالعکس. حال ما با مطالعاتی که در پیشینه داشتیم این بنا را گذاشتیم که این دو مفهوم یکی نیستند و کوششمان این بود که در این کتاب با اشاره به راهبرد دانش و راهبرد مدیریت دانش تمایز آن را آشکار کنیم به همین خاطر ساختار کتاب بدین صورت شکل گرفت.
وی در انتها آیین معرفی و آنالیز کتاب راهبرد دانش و مدیریت دانش شرحاتی در مورد فصول این اثر عنوان نمود و گفت: راهبرد مدیریت دانش رهبر فرآیندهای مدیریت دانش است. راهبرد دانش باید با راهبرد کسب و کار هم جهت باشد از این رو باید به صورت مستمر مورد ارزیابی قرار گیرد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران